نویسنده معتقد است: رمزگشایی از منشأ رفتار رهبران
ایران می تواند طیفی از گزینه های واقع گرایانه را مطرح کند و راه های
جدیدی برای برخورد با تهدید ایران پیش پای غرب بگذارد. در مورد بحث
ایدئولوژی باید گفت رهبران ایران پیش از اینکه "اصول گرا" یا "اصلاح طلب"
باشند همگی [امام] خمینی گرا هستند. آنها هنوز از ذخیره فکری انقلابی اولیه
ای که امام خمینی به نظام تزریق کرد استفاده می کنند. جنبه مذهبی خمینی
گرایی هنوز در جامعه ایران کاربرد دارد. مذهبی که در تلاقی با آموزه های
مکتب شیعه بحث "ولایت" را مطرح می کند توانسته 30 سال حکومت کند.
این
تحلیل اضافه می کند: امروزه دومین نسل خمینی گراها مخالفت با غرب را در
کنه جهان بینی خود حفظ کرده اند. همچنین این آموزه که ایران و جهان اسلام
باید از نفوذ غرب پیراسته باشند هنوز در ذهن بسیاری از افراد انقلابی برجا
مانده است. در برابر این سؤال که "چگونه با تهدید فرهنگی غرب مقابله کنیم؟"
پیشنهاد شریعتی این بود که یک انقلاب بر مبنای امامت می تواند تا زمان
ظهور موعود جوامع اسلامی را اداره کند؛ این همان مفهومی بود که پیشتر امام
خمینی در دکترین "ولایت فقیه" مطرح کرده بود.
تحلیل گر شورای روابط
خارجی آمریکا خاطرنشان می کند: بعد از انقلاب نیز به شدت با فرهنگ و مؤلفه
های غربی در داخل کشور مقابله شد همانطور که در سطح روابط خارجی ایران زیر
بار سلطه غرب نرفت. حال مؤلفه هایی که امام خمینی انقلاب را بر اساس آن
بنیان نهاد معیار سنجش مشروعیت اخلاقی و تاریخی نظام شده است. این تفکر که
ایران همواره در مواجهه با غرب ذی حق است در سیاست خارجی ایران نمود عینی
دارد. بر همین اساس حل و فصل بحران هسته ای ایران تحت چنین شرایطی دشوار به
نظر می رسد. زیرا اگر بازیگری هم در میان مقامات جمهوری اسلامی باشد که
بخواهد در مقابل غرب نرمش نشان دهد نظام که به عنوان یک کل دشمنی وجودی و
همیشگی با غرب را به عنوان هویت خود تعریف کرده است مانع وی خواهد شد.
جمهوری اسلامی ایران نمی تواند بعد از این همه هزینه هایی که استکبار جهانی
بر ایرانیان تحمیل کرده از مواضع خود کوتاه بیاید.
منبع: کیهان